احساسات خوب شرایط و اتفاقات عالی را رقم می‌زنند تجربه های روزانه | آبان ۱۴۰۳

ذهنتو کنترل نکنی

یه رفیقی داشتم اسمش مرتضی بود یکی دیگه هم اسمش حسین اینا هر دوتاشون دچار وسواس شدید بودن هر سال که می‌گذشت و من از اینا خبر می‌گرفتم وسواسشون بیشتر شده بود و با گذشت زمان بهترم نمی‌شدند تقریباً حالا اون مرتضی با گذشت زمان خیلی بهتر شد چون که خودشو درمان کرد و رفت پیش پزشک ولی حسین بدتر هم شد

در کل ما اگه روی ذهنمون کار نکنیم هر لحظه بدتر و بدتر می‌شیم حالا وسواس یکی از زیر مجموعه‌های عدم کنترل ذهنه

عصبانی شدن داشتن شهوت خود ارضایی چشم چرونی تنبلی یا از اون طرف استراحت نکردن

زودرنجی قضاوت در مورد دیگران اینا همش که مثال زدم نشانه‌هایی از عدم کنترل ذهنه

فکر نکن

من روزانه با آدمای زیادی در ارتباطم و اکثراً دارم از طریق تلگرام بهشون ویس میدم یا براشون برنامه می‌فرستم

بعد یه سریا دیر جواب میدن یه سری تشکر نمی‌کنن یه سریا سین می‌کنن مثلاً دو روز بعد میان میگن ما تازه برنامه رو خوندیم تشکر می‌کنه

بعد قبلاً به این فکر می‌کردم که چرا فلانی سین کرد دیر جواب داد فلانی چه جوری جواب داد چه فیلم تشکر نکرد فلانی چرا همیشه

بعد وویسمو خیلی ویرایش می‌کردم می‌گفتم اینجا تپق زدم اینجا فلان کلمه رو زیاد تکرار کردم مثلاً زیاد گفتم خب

بعد مرتب هی ویسو پاک می‌کردم دوباره از اول ویس می‌فرستادم و کلی وقتمو می‌گرفت از اون طرفم می‌گفتم طرف چرا اینجور جواب داده کلی انرژی ذهنی منو می‌گرفت

الان راحت وویس میفرستم ویرایش نمیکنم و دنبال سین و جواب و تشکر طرف مقابل نیستم

۳ شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳

الان چند روزه دچار یه حالی شدم

جدیدا مد شده بهش میگن پریود مردانه

هر بار میاد سراغم ۱۰ تا ۱۱ روز میمونه

خیلی‌ تلاش میکنم تغییرش بدم

دوش اب سرد

ورزش سنگین

پادکست انگیزه بخش

کلیپ انگیزشی

مدیتیشن

انجام کارام

با کارای بالا حالم تا ۹۰ درصد خوب میشه ولی اون ۱۰ درصد به حدیه که دوست دارم شبا گریه کنم

ولی از بسکه گریه نکردم یادم رفته چطور گریه میکنن

اشتباه نکنم آخرین باری که گریه کردم فوت پدر بزرگم بود اونم چند سال پیش در حد ده دقیقه

گریه واقعا یه تراپی عالیه ولی حیف ما پسرا از نوجوانی فراموش می‌کنیم گریه کنیم و ناراحتی هامون تبدیل به بغض میشه

با

۳ درس جدید که گرفتم

بفرست بره:

مثلاً دارم وویس میدم هی ویرایش میکنم

ماها حریف ذهنمون نمیشیم

اومدم وویس دادم بعد پیامم رو حذف کردم که نشه بیام دوباره ویزایش کنم و بعد از این به کارام اینقدر فکر نمیکنم

درس دوم:

از بودن ادما خوشحال باش ولی اگه رفتن اصلا ناراحت نباش

و ادما واقعا مرتب میرن و میان

درس سوم :

از رفتار آدما ناراحت نشو هر کسی اندازه ی شعورش رفتار میکنه

درس چهارم:

واقعا واقعا تو رو خداااا از آدما انتظار نداشته باش

چون آدما کاملا بر اساس منفعت شون با تو رفتار میکنن و این رفتار تو ذاتشونه حتی اگه انکارش کنه حتی تو وجود من و تو

درس پنجم:

آدما رو قضاوت نکن

تو نمیدونی اون چه شرایطی داره که جواب پبامتو نداده یا فلان رفتار رو کرده

درس ششم :

تو وظیفتو انجام بده تو تلاشتو کن

شد خدا رو شکر

نشد عذاب وجدان نداری

و نداشتن عذاب وجدان بهترین پاداشه

یعنی میگی من تلاش کردم ولی نشد

تجربه امروز

تو باشگاه بدنسازی آقایون از کسی سوال نپرسید

طرف یه حرکت نشونت میده انگار چیکار کرده

خودتون تو نت سرچ کنید یا از مربی باشگاه بپرسید

چطوری فوری با اعتماد به نفس شیم

هر بار که این روش رو امتحان کردم جواب بده

فقط کافیه که تو دلت اون آدمو خیلی بیاری پایین

هرچی تو ذهنته بگو راجع به اون آدم مثلاً این کیه این بدبخته این فلان فلان شده

امتحانش کنید بعد بگید نمی‌شه عد یه جوری اعتماد به نفست قوی می‌شه که اصلاً شاخ در میاری

تنهایی

ما ادما طی صدها هزار سال زندگی به شدت به قبیله وابسته بودیم

و بدون قبیله از بین می رفتیم

به همین دلیل الان که زندگی قبیله ای از بین رفته ولی اما باز جدایی از آدما به شدتتتتتتت سخته چون ما بر اساس بودن در جمع تکامل پیدا کردیم

یکی از راه های رهایی از حس تنهایی اینه که خودمون رو بالاتر از فردی که از ما جدا شده بدونیم

من یادمه به شدت عاشق یه دختری بودم که داخل تدوین بهم کمک می‌کرد

بعد در کار مشاوره با یه دختر دانشجوی پزشکی آشنا شدم

و در نهایت تعجب برگام ریخت چون اون دختر قبلی رو به کل فراموش کردم

اونم من که آدمی به شدت وابسته و عاشق بودم

بعد از مدتی همین کارو رو دوستام زدم

مثلا با فلانی رفیق بودم بعد از مدتی سر قضیه ای رابطمون تیره شد

اولش دلم تنگ شد واسش

بعدش به خودم گفتم این اصلا کیه که بخواد با من رفیق باشه

و در کمال تعجب دیدم باز جواب داد

و کلا اون حس از بین رفت

در کل ما آدما وقتیکه خودمون رو در سطح اون ادم میبینیم جدایی واسمون سخت میشه چون طبق تکامل بقا ما به خطر می‌افته

می‌خوام بگم که این‌ حس‌ دلتنگی وجود نداره

بلکه حس‌

دلتنگی یه احساسه واسه ی بقا

مهمترین دستاورد هر آدم در زندگیش

مهمترین دستاورد هر آدم در زندگیش یادگیری کنترل ذهنشه اگه یاد بگیرین ذهنمونو کنترل کنیم کسی نمی‌تونه اعصاب ما رو به هم بریزه

آدما رو دوست داریم ولی ازشون توقع نداریم

اگه کاری واسه ما انجام دادن دمشون گرم اگه ندادن حتماً گرفتار بودن یا یه مشکلی تو زندگی داشتن

آدما ذاتاً خوبن مشکلات زندگی بدشون می‌کنه

پس آدما رو درک کنیم شرایط روزگارم درک کنیم یعنی وقتی کار می‌کنیم غر نزنیم بدونیم موفقیت بهایی داره

دیسیپلین داشته باشیم دیسیپلین یعنی اینکه کارهایی که واسه موفقیت لازمه ولی حوصله سربرند باید انجام بشه

و تمام اینا با کنترل ذهن اتفاق می‌افته

به نظرم مهمترین تمرین برای کنترل ذهن اینه که جوری به مسائل نگاه کنیم که حس خوب به ما بده

پس از امروز به خودمون قول میدیم جوری به مسائل نگاه کنیم که به ما حس خوب بدن

عاشقتونم

فعلا

دایی عزت

آقا یه اتفاقی افتاد تو باشگاه که شاید بگم بزرگترین درس زندگیم بود اگه زودتر اینو می‌دونستم جلو خیلی از اتفاقات گرفته می‌شد و حس بهتر به آدما می‌دادم

آقا من مثلاً خیلی وقته باشگاه بدنسازی میرم

کار می‌کنم و هدفم بیشتر اینه که حالم خوب بشه انرژیم تخلیه بشه و مثل تفریح برام می‌مونه

باشگاه بدنسازم خیلی قلق داره حرکات چطور صحیح بزنیم یه برنامه اصولی داشته باشیم و غیره.

تو‌ باشگاه گولاخی داریم حدود ۴۰ سال سن داره همیشه به بچه‌ها راهنمایی می‌کنه و منم تو باشگاه مثل گاو رفتار می‌کنم یعنی با هیچ کسی سلام علیک ندارم چون که معتقدم باید حسابی تمرین کنم و وقت نذارم واسه تعریف و مسخره بازی و غیبت و این چیکار کرد اون چیکار کرد و و از این حرفا واسه همین با هیچ کسی سلام علیکی نداشتم تا اینکه چند روز پیش تصمیم گرفتم با این غول باشگاه رفیق بشم و سوالی دارم ازش بپرسم

بعد اسکات می‌زدم بهش گفتم میشه به من بگی چطوری صحیح بزنم راهنمایی کرد بنده خدا بعد چند بار اومد بالای سرم و راهنمایی کرد

آخر باشگاه شمارشو ازش گرفتم گفتم اسم شریفتون چیه می‌خوام شمارتونو سیو کنم

گفت عزت رحیمی ولی به من میگن دایی

و می‌تونه دایی صدام کنی

بعد روز دیگه که اومدم باشگاه دوباره دیدمش بهش گفتم دایی عزت سلام

دیدم زیاد محل نمی‌ زاره

گفتم حتماً حالش خوب نیست و پریود مردونگی گرفته

بعد روز دیگه گفتم فامیلشو صدا بزنم گفتم آقای رحیمی سلام

بازم دیدم زیاد محل نمی‌ذاره

منم گفتم گور باباش مهم نیست دیگه نه سلام علیکی باهاش ندارم

یه چند روزی همینجوری گذشت و من اصلاً دیگه نه سلامی نه علیکی

آقا یه حرکتی می‌خواستم بزنم روی دستگاه سیم کش بعد اینم همون جا بود یگه یه چند دقیقه وایسادم دیدم نرفت داشت کار می‌کرد منم چون بدنم سرد نشه رفتم گفتم دایی چند ست دیگه داری

بعد دیدم تا شنید صداش مردم دایی نه دایی عزت نه آقای رحیمی فقط دایی خالی

مهربون شد یه آدم دیگه شد

بعد من همونجا فهمیدم قضیه رو

این دوست داشت من فقط دایی صداش کنم یعنی نه دایی عزت نه آقای رحیمی فقط کلمه دایی

بعدش که اومدم خونه خیلی به این قضیه فکر کردم که ماها هر کدوممون یه دنیای مطلوب داریم

دنیای مطلوب ماها واسمون مقدسه اولین قدم برای ارتباط با آدم‌ها تعرض نکردن به دنیای مطلوبشون هست

مثلاً همه مادرا بچه‌هاشون توی دنیا مطلوبشونن پس اگه تو یه ایراد روی بچه‌هاشون بگیری که چرا بچه‌ات لاغره چرا بچه‌ات پرروئه را بچه‌ات فلانه و ... خیلی بدشون میاد و از دنیا مطلوبشون دور میشی

یا مثلاً هر آدمی یه سری عقاید مذهبی داره و تو اگه بیای به اون عقاید انتقاد کنی از دنیا مطلوب اون آدم دور میشی

هر آدمی یه سری عقاید سیاسی داره هر آدمی یه سری باورهای خاص خودشو داره هر آدمی ...

آدما همشون دوست دارن بهشون احترام گذاشته بشه

آدما از انتقاد بدشون میاد

حالا تو بیا از سر دلسوزی انتقاد کن و کم کم از دنیا ی مطلوب اون ادم دور میشی

هی دور میشی از دنیای مطلوبش هی دور میشی از دنیای مطلوبش

قدم به قدم قدم به قدم گام به گام دنیای مطلوب آدما فاصله می‌گیریم و می‌رسیم به پشت در اون وقت دیگه هر کاری کنیم نمی‌تونیم وارد دنیای اون آدم بشیم

مثلاً شوهری که هر روز داره خانمشو اذیت می‌کنه زخم زبون بهش می‌زنه و بعد از چند سال سریع قضیه خیلی کوچیک زنش درخواست طلاق میده

اون شوهره تعجب میکنه که من چی گفتم مگه چیکار کردم که این داره طلاق می‌گیره

ولی حواسش نیست تو سال‌های قبل شرایط فراهم کرده که از دنیای مطلوب همسرش فاصله بگیره

و الان رسیده به پشت در و خانومت منتظر یه بهانه بود که بهت اعلام بکنه از دنیای مطلوبش خارج شدی

مثلاً ما خیلی شنیدیم که انتقاد باعث رشد میشه ولی ما فقط وقتی حق داریم انتقاد کنیم که طرف خودش از ما بخواد و اون آدم خودش چشم داره آینه تو خونشون هست می‌دونه که چاق شده می‌دونه که خیلی لاغر شده میدونه که صورت چروک داره

می‌دونی لباساش کهنه شده

می‌دونه شوهرش معتاده

می‌دونه بچه‌اش خلافکار شده ‌

مدونه چند سال دارن کار می‌کنن به جایی نرسیدن

می‌دونه باید یه تکونی به خودش بده

ی‌دون

می‌دونه موهاش کم پشت شده

و هزار تا مشکل دیگه که آدما دارن و خودشون از هر کسی بهتر می‌دونن

و آدما با انتقاد از اونا هم حال اونا رو بدتر می‌کنن هم خودشونو از دنیای مطلوب اون آدم اخراج می‌کنن

مثلاً طرف معلمه حقوقش کمه تو حق نداری بیای بگی شغل معلمی فلانه و بیساره

چون هر کسی دوست داره شغل خوبی داشته باشه و تو وقتی که شغل اونو داری مسخره می‌کنی حتی اگه شغلشو دوست نداشته باشه ناراحت میشه و تو از دنیا مطلوب اون آدم خارج میشی

پس حواسمون باشه به شغل کسی توهین نکنیم

به بچه کسی توهین نکنیم

از قیافه کسی ایراد نگیریم

آدما رو جوری صدا نکنیم دوست نداشته باشند

اگه با کسی شوخی می‌کنیم طرف ناراحت میشه این بعداً اثرشو می‌ذاره تو روابطمون

در کل حواسمون باشه هر روز بیشتر به دنیای مطلوب آدما وارد بشیم نه اینکه خارج بشیم

و وقتی مجازیم گوشزد کنیم و انتقاد کنیم که طرف خودش بخواد ازمون

دوران لیسانس

من اینقدر کارشناسی بهم خوش گذشت که اگه مشکل سربازی نداشتم دوباره می‌رفتم دانشگاه

در کل ادم خوب و باحالی باشی قطعا آدمای شبیه خودت میان دورتو پر میکنن

خیلی درسا گرفتم

و یه حسی بهم میگفت خوش باش که تهش هیچی نیست

خوشحالم واقعا

و یکی‌از اهدافم یه بار دیگه اون لحظات خوش رو تجربه کنم

ایشالا

فقط یه روز دیگه

اون سال هایی که دانشجوی کارشناسی بودم یادمه یه کانونی بود به نام کانون مشاوره و من چند سال دبیر اون کانون بودم

یه سال دانشگاه شیراز شد میزیان تمام کانون های مشاوره

اون سال موضوع جشنواره اعتیاد به مواد مخدر بود

ما اونجا به لحاظ علمی تازه متوجه شدیم که مواد مخدر واقعا چیه

هر کار لذت بخشی یه پاداشی واسه ی مغز داره

مثلا خوردن شیرینی و قند ۳۰ واحد دوپامین ترشح میکنه تو مغز

واسه ی همین ترک شیرینی و قند سخته ولی شدنیه

یا رابطه جنسی با همسر حدود ۵۰ تا ۶۰ واحد دوپامین ترشح می‌کنه

ورزش و گیم و ... هم همینطور

در کل اگه جدول رو نگاه کنید می‌بینید هیچ کاری نیست که بتونه ۱۰۰ واحد دوپامین ترشح کنه

ولی یه چیز پشم ریزون 🤨😕

مواد مخدر بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ واحد دوپامین ترشح می‌کنه

یعنی بین ۱۰ تا ۳۰ برابر لذت حاصل از خوردن غذا و قند و شیرینی و هر چیزی که فکرشو کنید

واسه ی همین ترک اعتیاد به مواد مخدر اینقدر سخته و واقعاااااا سخته و سخته و سخته و سخته و...

حالا واسه ی ترک مواد مخدر یه انجمنی هست به نام انجمن معتادان گمنام

تو این انجمن یه تکنیک فوق العاده قوی دارن واسه ی ترک سخت ترین عادت دنیا که ترک اعتیاده

این تکنیک چی باشه خوبه ؟

اسم این تکنیک اینه که : من قول نمیدم تا همیشه پاک بمونم و سراغ مواد نرم ولی قول میدم یه روز دیگه تحمل کنم و پاک بمونم

که اصطلاحا میگن روز پاکی

و طرف میاد میگه الان ۶۵ روزه پاکم

اون یکی میگه الان ۲ سال ۳۷ روزه پاکم

چرا دقیقا یادشونه چند روز ؟ چون اونا فقط قول دادن یه روز دیگه پاک بمونن

همین یه روز یه روز جمع میشه و طرف میگه الان ۱۰ ساله پاکم

اون یکی میگه ۲۰ ساله پاکم

حالا ماها تو زندگی چقدر قشنگ می‌تونیم از این تکنیک استفاده کنیم

یعنی قول ندیم به هدفم میرسیم و میریم میترکونیم و از شنبه فلان کار میکنم و از اول سال جدید بیسار کار می‌کنم و امروز روز تولدمه و قول میدم ...

تهشم هیچ هیچ هیچ

پس راه کار موفقیت در زندگی چیه ؟ چیکار کنم رو هدفام بمونم چکار کنم رو قولم بمونم

همگی قبول داریم که اگه اهدافمون رو دنبال کرده بودیم چقدر پیشرفت تو زندگی داشتیم و چقدر به سرانجام رسوندن اهداف ما رو متمایز می‌کنه و زندگی مون رو ارتقا میده

من خودم از این تکنیک استفاده میکنم :

میگم دانیال من قول نمیدم که یکسال تلاش کنم حتی حتی قول نمی‌دم امروز رو خوب باشم

ولی قول میدم یک ساعت تلاش کنم

وقتیکه یک ساعت تموم شد میگم هنوزم جون دارم پس یکساعت دیگه کار و تمرین میکنم

و وقتی حس خواب اومد یه چرت کوتاه میزنم و با صدای آلارم موبایل بیدار میشم و باز یکساعت یکساعت ادامه میدم

آخر شب نگاه میکنم ۱۳ ۱۴ ساعت کار مفید انجام دادم و اینقدر حالم خوب میشه که فردا هم باز با یکساعت یکساعت تمدید کردن کلی نتیجه رو رقم میزنم

پس از این به بعد خواستی کتاب بخونی نگو امروز این کتابو تموم کنم

بگو قول میدم یه صفحه بخونم

یه صفحه تموم شد باز یه صفحه دیگه رو تمدید کن و بگو یه صفحه دیگه میخونم

یادت باشه هر بار که هدف گنده می‌زاری و بهش نمی‌رسی ضربه می‌زنی به ارادت

پس پس حواست باشه کارها رو اینقدر ریز و کوچیک کنی که قطعا قطعا بتونی انجام بدی

وقتیکه انجام دادی یه پارت کوچیک دیگه انتخاب کن و این مراحل کوچیک رو هم راحت میتونی ادامه بدی و هم چون حالت خوب میشه کار رو تموم کردی به خودت میای می‌بینی تمام کارهای گنده زندگیتو انجام دادی

نظر مادر بزرگم راجب پول

در ضاهر که باهاش صحبت میکنی میگه پول مهم نیست

در باطن نظرش اینه که هر کی پول داره دزد و کلاه برداره

حرفاشو که سنجیدم فهمیدم چون خودش نتونسته پولدار باشه دیگران رو متهم به دزدی میکنه و میگه پول خوب نیست

دقیقا مثل یسری لز پسرا که وقتی دستشون به دختر مورد علاقشون نمیرسه به دیگران میگن دختره خراب بود

قبول داری برای خوشبخت زندگی کردن احتیاج به پول زیاد دای ؟

قبول دارید که برای داشتن یه زندگی خوب داشتن ثروت واجبه یعنی نمی‌دونم واقعاً کی گفته پول خوشبختی نمیاره البته می‌دونم کی گفته کسایی این حرف رو زدن که خودشون به پول دسترسی نداشتن یه ضرب المثلی داریم که میگه گربه دستش به گوش نمی‌رسه میگه ...

من تو این دنیا نگاه می‌کنم میبینم همه چیز به پول وابسته است

یعنی می‌خوای یه زن خوب بگیری پولمی‌خواد

عروسی خوب پول میخواد

تفریح اخر هفته پول میخواد

ماشین خوب

لباس خوب

تغذیه

باشگاه می‌خوای بری پول می‌خواد

از بوفه باشگاه می‌خوای خرید بکنی همینطور

حتی اگه یه روز مریض شدی اگه پول داشته باشی بیمارستان خوب میری نه بیمارستان دولتی که زیر دست دانشجوها باشی

متاسفانه یا خوشبختانه بیش از حد بیش از حد زندگی امروز ما به پول وابسته است ...

و بنظرم همین عامل باعث رشد سریع بشر شده چون از فقر چیزی به جز تحقیر جامعه و خودخوری و حال بد و مریضی و هزارتا جنایت و تن فروشی و کثافت بازی در نمیاد

امار میگه 90 درصد بچه های قبولی پزشکی رو خانواده های سطح متوسط به بالا تشکیل میدن

و متاسفانه حدود 80 درصد بچه های خانواده های فقیر مدرسه رو رها میکنن

یه سر به پایین شهر بزنید متوجه میشید پول نداشتن چه جرم و جنایت هایی رو رقم میزنه

انشالله

درباره‌ی معنی کلمه ی اگر خدا بخواهد ( انشالله)سرچ کردم

مولانا میگه هر چیزی بیاد تو ذهنت یعنی خداوند اونو تو وجودت دیده و تو رو به سمتش هدایت میکنه

این طلب در تو گروگان خداست

زانک هر طالب به مطلوبی سزاست

پس چرا ما به بعضی آرزوها میرسیم به بعضی ها نه ؟

مولانا جواب داده که خدا خودش بهت آرزو رو الهام کرده فقط تو باید تلاش بکنی که بهش برسی برای همین در ادامه بیت بالا مصرع زیر رو میاره

جهد کن تا این طلب افزون شود

حالا سوال اصلی اینجاست ؟ پس انشالله یعنی چی ؟

اگه خدا انداخته تو دلمون پس چرا میگیم انشالله ؟ یعنی چرا میگیم اگه خدا بخواد در صورتی که خدا خواسته که وارد ذهنمون شده

درباره‌ی این کلمه خیلی تحقیق کردم و متوجه شدم این کلمه انشالله یه مفهوم‌ عربیه که معنیش میشه اگه تو بخوای خدا هم کمکت میکنه

پس دفعه ی دیگه اگه هدف و آرزویی داشتی نگو انشالله میشه

بلکه بدون‌ قطعا میشه

ولی در این بین خیلی وقتها متوجه میشی خدا واست هدف های بزرگتر در نظر گرفته فقط کافیه تو دنبال ارزوهات باشی و در این مسیر مرتب رشد میکنی و بزرگتر میشی و آرزوهات بزرگتر میشن

پس به جای فکر به اینکه میشه یا نمی‌شه و یا اینکه خدا برام این هدفو خواسته یا نخواسته و یا اگه من بخوام خدا نخواد چی و ...

و هزار بهانه دیگه و یا اینکه هدفم خوبه یا بد تو فقط انجامش بده در طی مسیر مرتب بهت الهام می‌شه که همین مسیر رو ادامه بدی یا اصلاحش کنی فقط چیزی که به ذهنت می‌رسه رو اجرا کن و مطمئن باش حتماً خداوند بهت کمک می‌کنه

بنابراین از این به بعد دنبال انشاالله و ماشاالله و غیره نباش دستتو بذار رو زانوت تلاش کن بازخورد بگیر اصلاح کن مشکلات رو و دوباره تلاش کن و این چرخه رو اینقدر تکرار کن تا به نتیجه برسی

ویژگی های یه مرد واقعی از نظر من

بنظرم مرد بودن با نر بودن فرق داره

یه جا خوندم نوشته بود زنم بهم خیانت کرده بخشیدمش

بعد دوباره خیانت کرد

تو اگه مرد بودی همون بار اول طلاقش میدادی

به نظرم یه مرد باید ویژگی‌های زیر رو داشته باشه :

اصلا دنبال دعوا نباشه ولی از هیچکس و هیچ چیزی نترسه و حقشو بگیره

خانوادش هیچ کمبودی رو حس نکنن و تکیه گاهشون باشه ولی خط قرمز های خودشو داشته باشه

تحت تاثیر حرف زن و مادرش و دوستانش قرار نگیره

هوش مالی و اقتصادی داشته باشه

اهل باشگاه و ورزش باشه

خط قرمز هاشو مشخص کنه مثلا خیانت همسر یا دخالت دیگران در زندگی

مرد باید پرانرژی و شاد باشه ولی لوده و لوس نه

همه چیزش مردونه باشع حتی رقص مردونه نه با عشوه

اینو حتماً باید داشته باشه : به هیچ عنوان وابسته ی کسی نباشه

زنش خواست بره بگه به سلامت

بچه‌هاش ترکش کردن بگه مهم نیست

پدر و مادرش همین طور

اگه بهم نگید افراطی به نظرم یه مرد واقعی حق نداره اشک‌ بریزه

چون هیچ چیزی در این دنیا نباید وجود داشته باشه که بتونه اشکشو در بیاره

بعدش باید مثل سگ کار کنه و واقعا باید مثل سگ کار کنه و نق نزنه

مثلا می‌ره باشگاه باید وسایل رو جر بده

یاید تمرکز داشته باشه رو کارش

میرم باشگاه میبینم طرف داره تو باشگاه هم با گوشی ور میرع اعصابم خرد میشه

مرد باید پاک باشه و جوون مرد

یه هیچ چیزی اعتیاد نداشته باشه نه به زن نه به سیگار نه حتی قهوه

میشه قهوه رو دوست داشت میشه عاشق زنت

باشی ولی مرد نباید وابسته باشه حتی به بچه‌هاش ...

فسخ قرارداد

این موضوع رو زیاد باهاش برخورد میکنم که طرف حرفشو مرتب عوض می‌کنه و میزنه زیر قولش

اگه مدرک‌ نگیری همیشه کلاه سرت می‌ره

همه ی آدما اینطوری هستن تقریباً

فسخ قرارداد طبق قانون تا یکساعت بعد از قرار داد معتبره

بنابراین فسخ قرارداد یه چیز قانونی و شرعی هست

پس اگه گرون خریدی و یا ارزون دادی میتونی تا یکساعت بعد قرارداد رو فسخ کنی

اینو نوشتم تا بعضی جاها دچار خجالت نشی و ازت سواستفاده بشه

زرنگی

یه چیزی که خیلی واسم اثبات شده اینه که مردم کلمات رو با هم اشتباه می‌گیرند

ما یه چیزی داریم تو زندگی که خیلی به کارمون میاد و اسمش شبکه سازیه یعنی کلی رفیق داشته باشیم که در مواقع ضروری کارمون رو راه بندازن این بهش میگن شبکه سازی و خیلی تو زندگی مهمه

حالا یه چیز دیگه داریم که شبیه شبکه سازیه ولی گند می‌زنی به زندگیمون اونم چیزی نیست جز زرنگ بازی یعنی جایی که من حقم نیست بیام جای یه نفر دیگه رو بگیرم یا تبانی کنم یا حق کسی رو بخورم بارها به من اثبات شده چیزی به نام زرنگ بازی نداریم و هر آدمی دیدم که زرنگ بازی انجام داده حتماً با کله خورده زمین

حالا یه بحث دیگه هست به نام پارتی خب پارتی چه فرقی با زرنگ بازی یا شبکه سازی داره؟

پارتی میتونه مثبت باشه یا منفی

اگه تو بیای یه جاهایی ازش استفاده کنی که حق کسی رو نمی‌خوری ولی یه امتیاز خاص واسه تو باشه یعنی به اصطلاح رانت باشه اون مشکلی نداره

مثلاً اگه شما سربازی رفته باشی متوجه میشی که ۹۰ درصد سربازا اضافین یعنی کاری براشون نیست انجام بدن تو پادگان

و بهشون میگن که قیچی بردار و چمن‌ها رو کوتاه کن

و کاری که سرباز تو یک هفته انجام میده میشه تو ۱۰ دقیقه با ماشین چمن زنی انجام داد

ولی چون که می‌خوان نیروشون به یه کاری مشغول باشه یه وظایف مسخره این شکلی بهش میدن

مثلاً من خودم یادمه یه روز تو پادگان بودم که دیدم کلی سنگ رو هم جمع شده حالا قضیه چی بود قضیه این بود که فرمانده گفته بود چیکار کنم این سربازا سرشون مشغول باشه

به بچه‌ها گفته بود هر کسی وظیفه دارهی ه تپه سنگ جمع کنه

بعد از چند روزم سنگ‌ها رو دوباره ریختن همون جایی که جمع کرده بودن

حالا تو این سیستم به شدت مسخره مزخرف و کثیف سربازی ، تو اگه پارتی داشته باشی که نری سربازی حق کسی رو نخوردی

دوم هم به خودت خدمت کردی سوم به جامعه خدمت کردی

چون اون تایمی که سربازی از تو می‌گرفت رفتی کار کردی و به خانوادت کمک کردی به خودت کمک کردی و غیر مستقیم به جامعه کمک کردی

ولی اگه می‌رفتی سربازی اعصابت خورد می‌شد هم دو سال از زندگی عقب می‌افتادی هم کلی هزینه و خورد و خوراک و حقوق و غیر ه برای کشور داشتی و کاربردی هم نداشتی

پس نمیشه گفت چون همه میرن سربازی منم برم سربازی

این اصلاً جزو زرنگ بازی و حق خوری محسوب نمی‌شه

پارتی جایی بده که مثلاً تو با یه نفر مشکل داری بعد به قاضی پول میدی یا به کارمند دادگاه پول میدی می‌خریشون و حق رو ناحق می‌کنی

ترامپ ۲

بازم دوست دارم از ترامپ بنویسم

حساب کن تا جوونی تاجر باشی و یه زندگی عالی

تو پیری هم رییس جمهور

یعنی ترکیب ثروت و قدرت

واقعا دمت گرم مرد

هریس

یه مقاله ی جالبی که درباره‌ی هریس خوندم نوشته بود که تمرکز و نظم و انظباط کافی نداره

واسم جالب بود بر اساس چه معیارهایی افراد رو می‌سنجند و وقتیکه مقایسه می‌کنی با معیارهای انتخاب رییس‌جمهور در ایران برق از سرت می‌ره.

ترامپ

چند ماه پیش یا شایدم سال پیش بود که ترامپ سخنرانی کرد و گفت بدترین شرایط رو واسه ی من پیش آوردن هر روز زندان هر روز دادگاه لی من تسلیم نمی‌شم و ان‌ها توی سختی‌ها ساخته می‌شن و اینم یه چالش واسه من که ریاست جمهوری رو پیروز بشم و من اون وقت که این سخنرانی رو ز ترامپ می‌دیدم فکر می‌کردم بیش از حد خوشبینه و اتفاقی که الان افتاد و فهمیدم ترامپ شد رئیس جمهور آمریکا حس خیلی خوبی به من داد و این جمله رو به من ثابت کرد

توانایی تحمل بحران دنبال راه چاره بودن و توانایی کنترل بر ذهن که ناامید نشیم و امید بدیم در نهایت ما رو پیروز می‌کنه

آز ته پل میگم

خدایا شکرت به خاطر قدرت تجسم و تصور و تخیل

همین الان یه صحنه ی خیلی‌ زیبا رو تصور کردم و واقعا حال داد

خدایا شکرت

خدایا شکرت بابت

جرأت اشتباه

جرأت شکست خوردن

و دوباره بلند شدن و دوباره و دوباره و دوباره تا تیم خوردن هدف

برنامه ریزی

استاد بهرام پور یه جمله ی فوق العاده جالب داره

میگه ما هر روز برنامه ریزی میکنیم که بهش نرسیم

بله

درست شنیدید

ما برنامه ریزی می‌کنیم که فقط ذهنمون جهت داشته باشه و بدونیم قراره چکار کنیم

اگه روزی به تمامی برنامه هات رسیدی باید فردا سنگین ترش کنی که نرسی

پس ما برنامه ریزی میکنیم که ذهنمون جهت داشته باشه

پیش بینی آینده

ازدواج

میانسالی

پیری

خودتو اکی کردی که همسر خوبی نصیبت بشه

ورزش می‌کنی واسه ی میانسالی و پیریت

تو پیری خونه داری یا آویزون عروس و دامادی

الآن چی ؟ دنبال یه مهارت پول ساز هستی که تو چند سال بتونی با پولش تا جوونی یه عالمه سفر بری ؟

چقدر رو خودت کار کردی ؟

بنظرم

مهم تر از انجام دادن کارها

انجام ندادن یه سری کارهاست

اگه خیلی از کارای اشتباه رو انجام ندیم اتوماتیک خیلی‌ از کارهای درست انجام میشن

مثلا بزاری هرکسی کار خودشو بکنه و الکی کاسه ی داغ از اش واسه ی این و اون نشی

وقتی هم ازت کمک خواستن ببین جز تو کسی نمیتونه انجام بده ؟ اون وقت برو کمکشون

به نظر من کار مهم دوم هم اینه که وقتیکه تصمیم به تغییر داریم کاملا انتظار شکست های متوالی و زیاد رو داشته باشیم تا الکی خودمون رو سرزنش نکنیم

نگو عاشق شدم

[نگو عاشق شدم

بگو مغزم نسبت به فلان شخص داره دوپامین ترشح می‌کنه ]

حرف حقی بود واقعا

زیباترین تعریفی بود که از عشق شنیدم

تعامل با افراد بد قلق

ما هر چقدر خوب و پرفکت باشیم امکان داره باز یه سری ادم اشغال به ما بخوره

اولیش تو نوجوونی بود که همسایمون بودن رفتن و ارتباطم رو باهاش قطع کردم

دومیش یه پسره بود اهل روستاهای ایلام که ترم اول دانشگاه دوره

اسمش حسن بود و به شدت روانی بود و خیلی هم قدرتمند چون سنش از ما خیلی بیشتر بود

کاری که کردم با حسن رابطم خوب بود و بعدش اتاقمو عوض کردم

ترم شیش دانشگاه یه پسر بود به نام بردیا که پسر اسکلی بود کلا

روانی نبود ولی خیلی میخواست تو چشم باشه و بچه بود واقعا و یه جورایی اداب اجتماعی رو بلد نبود و میخواست باحال باشه ولی رفتاراش ادمو اذیت میکرد

کاری که کردم باهاش قطع ارتباط کردم و خودش بعد از مدتی انصراف داد از دانشگاه

الان که دارم این متنو مینویسم یه ده مورد دیگخ یادم اومد

حقیقت اینه که ادم اشغال همیشه هست

کاری که باد بکنیم اینه که به جای جنگدن باهاشون ترکشون کنیم

و اگه نمیشه ترک کرد کلا توجه رو ازشون برداریم خود به خود از زندگیمون میرن

حالا یا مثل اون بردیا خودشون انصراف میدن یا تو میری یه جای بهتر

( اگه نظر شخصی منو بخواید یه نشانه هست که به ادم میگه دیگه جات اینجا نیست و باید ترک کنی این محیط رو ) و جنگیدن فقط بهت اسیب میزنه

من ادمی هستم که همیشه واسه ی هدفام دارم تلاش میکنم ولی جنگ با ادم اشغال بنظرم اشتباهه چون وقتی سگ میخواد به انسان حمله کنه عاقلانه اینه که یا فرار کنی( محل رو ترک کنی نمونی اونجا ) یا جلوی سگ نون بندازی ( موقت بهش محبت کنی تا بهت اسیب نرسه ) تا بعد ببینی چی میشه

حالا اگه این ادم تو خانواده باشه هم باید همین کار رو کرد

در کل ادم اشغال همیشه هست چه محیط کار چه دانشگاه چه مدرسه چه ادارات و ...

پس بهشون توجه نکن یا بی محلی کن یا از خودت دورشون کن یا محل رو ترک کن ( یادمه اخرین بار با یه ادم اشغال دعوا کردم بدجور و بعدش به همین نتیجه رسیدم که بهتر همون روز اول دوم میرفتم یه خوابگاه جدید و اعصاب خوردی بعدش واقعا ارزشش رو نداشت )

با فامیل تعارف نداشته باشید

فامیل می‌تونه خیلی ضربه بزنه

مثلا ضامن بشی ولی ازش چک و سفته نگیری بعدش خودت بری زیر بدهی

یا الکی تو عروسیت‌یه مشت فامیل بدرد نخور دعوت کنی که نه عروسیتو گرم کنن نه شاباش بدن

با فامیلی که حال نمیکنی باهاش رو رودربایستی رفت و آمد کنی

بخاطر خجالت پول قرض فامیل بدی بعدش جیگرت خون‌بشه تا بتونی بگیریش

واقعا در حین حفظ ادب ، کاملا حرفتو بدون تعارف به فامیل بزن ناراحت شد ناراحت بشه به درک

من بابام ضامن ازدواج یکی از فامیلامون به نام محسن شد

بعد ۱۵ میلیون کارمند بانک رشوه گرفت تا وام داد

حالا بابای محسن فکر کرده ۱۵ تومن رفت ه تو جیب بابام

زنگ زده گلایه که تو از بچم‌پول گرفتی و همه جا گفته بابام پول گرفته

یعنی آش نخورده و دهن سوخته

۲ هفته بابام رفت و اومد تا کارش شد حالا به‌جای تشکر این شد نتیجش

همه جا بهش گفتن ۵۰ تومن میگیریم ضامن بشیم

خیلی‌ عصبانی شدم و سریع اومدم این تجربمو تو وبلاگ بنویسم تا یادم باشه خل بازی جلوی فامیل در نیارم

به بابام گفتم باید به محسن می‌گفتی ۵۰ تومن هزینشه

تو ۳۰ تومن بده

بعدشم باید بابات و زنت زنگ بزنن بگن راضی هستیم

نه اینکه مفت مفت کار کنی بعدشم بری زیر سوال

( حالا یه سری از فامیل ها هستن واقعا فرشته ان و همیشه پشت ادم هستن

اونا فرق داره قضیشون و باید جبران کرد واسشون) من منظورم فامیل هایی هستن که گاو بودنشون اثبات شده

البته گرفتن ضمانت از اون فامیل فرشته هم از واجباته

( حالا اینا درباره ی فامیل بود غربیه که ده برابر باید احتیاط کرد)

دیگه از شر تایپ خلاص شدم

آقا جدیداً ویس گوگل خیلی خوب شده و دیگه لازم نیست تایپ کنی عالی عالی همین متنم با ویس گوگل نوشتم

هادی چوپان

یه کلیپ از هادی چوپان تو ساختمون دیدم

داشت کارگری میکرد

شبا هم می‌رفت باشگاه

هیچکس فکرشو نمی‌کرد یه روز بشه نفر اول مستر المپیا

حتی دوستاش فکر نمی‌کردن بشه قهرمان استان

ولی هادی خودش خوب میدونست‌ تو مسیره

هادی خوب میدونست‌ داره راهشو ادامه میده

هادی میدونست‌ یه سری روزا با قدرت داره می‌ره جلو یه سری روزا عقب نشینی میکنه ولی باز ادامه میده

حالا من میدونم شبیه هادی چوپانم

قول میدم تو همین وبلاگ یه روز می‌نویسم دفترمو باز کردم

یه روز بهتون خبر میدم ماشینمو خریدم

یه روز...

خیلی زحمت کشیدم تو این مسیر ولی مهمترین کار به نظرم تسلطم رو ذهنم بوده

تا نتونی ذهن رو کنترل کنی چیزی درست نمیشه

ذهن رو کنترل کنی وقتی حالت خوب نیست

وقتی شکست خوردی ، سریع اشکاتو بریزی و بلند شی و دوباره ادامه بدی