آقا یه اتفاقی افتاد تو باشگاه که شاید بگم بزرگترین درس زندگیم بود اگه زودتر اینو میدونستم جلو خیلی از اتفاقات گرفته میشد و حس بهتر به آدما میدادم
آقا من مثلاً خیلی وقته باشگاه بدنسازی میرم
کار میکنم و هدفم بیشتر اینه که حالم خوب بشه انرژیم تخلیه بشه و مثل تفریح برام میمونه
باشگاه بدنسازم خیلی قلق داره حرکات چطور صحیح بزنیم یه برنامه اصولی داشته باشیم و غیره.
تو باشگاه گولاخی داریم حدود ۴۰ سال سن داره همیشه به بچهها راهنمایی میکنه و منم تو باشگاه مثل گاو رفتار میکنم یعنی با هیچ کسی سلام علیک ندارم چون که معتقدم باید حسابی تمرین کنم و وقت نذارم واسه تعریف و مسخره بازی و غیبت و این چیکار کرد اون چیکار کرد و و از این حرفا واسه همین با هیچ کسی سلام علیکی نداشتم تا اینکه چند روز پیش تصمیم گرفتم با این غول باشگاه رفیق بشم و سوالی دارم ازش بپرسم
بعد اسکات میزدم بهش گفتم میشه به من بگی چطوری صحیح بزنم راهنمایی کرد بنده خدا بعد چند بار اومد بالای سرم و راهنمایی کرد
آخر باشگاه شمارشو ازش گرفتم گفتم اسم شریفتون چیه میخوام شمارتونو سیو کنم
گفت عزت رحیمی ولی به من میگن دایی
و میتونه دایی صدام کنی
بعد روز دیگه که اومدم باشگاه دوباره دیدمش بهش گفتم دایی عزت سلام
دیدم زیاد محل نمی زاره
گفتم حتماً حالش خوب نیست و پریود مردونگی گرفته
بعد روز دیگه گفتم فامیلشو صدا بزنم گفتم آقای رحیمی سلام
بازم دیدم زیاد محل نمیذاره
منم گفتم گور باباش مهم نیست دیگه نه سلام علیکی باهاش ندارم
یه چند روزی همینجوری گذشت و من اصلاً دیگه نه سلامی نه علیکی
آقا یه حرکتی میخواستم بزنم روی دستگاه سیم کش بعد اینم همون جا بود یگه یه چند دقیقه وایسادم دیدم نرفت داشت کار میکرد منم چون بدنم سرد نشه رفتم گفتم دایی چند ست دیگه داری
بعد دیدم تا شنید صداش مردم دایی نه دایی عزت نه آقای رحیمی فقط دایی خالی
مهربون شد یه آدم دیگه شد
بعد من همونجا فهمیدم قضیه رو
این دوست داشت من فقط دایی صداش کنم یعنی نه دایی عزت نه آقای رحیمی فقط کلمه دایی
بعدش که اومدم خونه خیلی به این قضیه فکر کردم که ماها هر کدوممون یه دنیای مطلوب داریم
دنیای مطلوب ماها واسمون مقدسه اولین قدم برای ارتباط با آدمها تعرض نکردن به دنیای مطلوبشون هست
مثلاً همه مادرا بچههاشون توی دنیا مطلوبشونن پس اگه تو یه ایراد روی بچههاشون بگیری که چرا بچهات لاغره چرا بچهات پرروئه را بچهات فلانه و ... خیلی بدشون میاد و از دنیا مطلوبشون دور میشی
یا مثلاً هر آدمی یه سری عقاید مذهبی داره و تو اگه بیای به اون عقاید انتقاد کنی از دنیا مطلوب اون آدم دور میشی
هر آدمی یه سری عقاید سیاسی داره هر آدمی یه سری باورهای خاص خودشو داره هر آدمی ...
آدما همشون دوست دارن بهشون احترام گذاشته بشه
آدما از انتقاد بدشون میاد
حالا تو بیا از سر دلسوزی انتقاد کن و کم کم از دنیا ی مطلوب اون ادم دور میشی
هی دور میشی از دنیای مطلوبش هی دور میشی از دنیای مطلوبش
قدم به قدم قدم به قدم گام به گام دنیای مطلوب آدما فاصله میگیریم و میرسیم به پشت در اون وقت دیگه هر کاری کنیم نمیتونیم وارد دنیای اون آدم بشیم
مثلاً شوهری که هر روز داره خانمشو اذیت میکنه زخم زبون بهش میزنه و بعد از چند سال سریع قضیه خیلی کوچیک زنش درخواست طلاق میده
اون شوهره تعجب میکنه که من چی گفتم مگه چیکار کردم که این داره طلاق میگیره
ولی حواسش نیست تو سالهای قبل شرایط فراهم کرده که از دنیای مطلوب همسرش فاصله بگیره
و الان رسیده به پشت در و خانومت منتظر یه بهانه بود که بهت اعلام بکنه از دنیای مطلوبش خارج شدی
مثلاً ما خیلی شنیدیم که انتقاد باعث رشد میشه ولی ما فقط وقتی حق داریم انتقاد کنیم که طرف خودش از ما بخواد و اون آدم خودش چشم داره آینه تو خونشون هست میدونه که چاق شده میدونه که خیلی لاغر شده میدونه که صورت چروک داره
میدونی لباساش کهنه شده
میدونه شوهرش معتاده
میدونه بچهاش خلافکار شده
مدونه چند سال دارن کار میکنن به جایی نرسیدن
میدونه باید یه تکونی به خودش بده
یدون
میدونه موهاش کم پشت شده
و هزار تا مشکل دیگه که آدما دارن و خودشون از هر کسی بهتر میدونن
و آدما با انتقاد از اونا هم حال اونا رو بدتر میکنن هم خودشونو از دنیای مطلوب اون آدم اخراج میکنن
مثلاً طرف معلمه حقوقش کمه تو حق نداری بیای بگی شغل معلمی فلانه و بیساره
چون هر کسی دوست داره شغل خوبی داشته باشه و تو وقتی که شغل اونو داری مسخره میکنی حتی اگه شغلشو دوست نداشته باشه ناراحت میشه و تو از دنیا مطلوب اون آدم خارج میشی
پس حواسمون باشه به شغل کسی توهین نکنیم
به بچه کسی توهین نکنیم
از قیافه کسی ایراد نگیریم
آدما رو جوری صدا نکنیم دوست نداشته باشند
اگه با کسی شوخی میکنیم طرف ناراحت میشه این بعداً اثرشو میذاره تو روابطمون
در کل حواسمون باشه هر روز بیشتر به دنیای مطلوب آدما وارد بشیم نه اینکه خارج بشیم
و وقتی مجازیم گوشزد کنیم و انتقاد کنیم که طرف خودش بخواد ازمون
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ ساعت 22:45 توسط دانیال محجوب
|