تنهایی
ما ادما طی صدها هزار سال زندگی به شدت به قبیله وابسته بودیم
و بدون قبیله از بین می رفتیم
به همین دلیل الان که زندگی قبیله ای از بین رفته ولی اما باز جدایی از آدما به شدتتتتتتت سخته چون ما بر اساس بودن در جمع تکامل پیدا کردیم
یکی از راه های رهایی از حس تنهایی اینه که خودمون رو بالاتر از فردی که از ما جدا شده بدونیم
من یادمه به شدت عاشق یه دختری بودم که داخل تدوین بهم کمک میکرد
بعد در کار مشاوره با یه دختر دانشجوی پزشکی آشنا شدم
و در نهایت تعجب برگام ریخت چون اون دختر قبلی رو به کل فراموش کردم
اونم من که آدمی به شدت وابسته و عاشق بودم
بعد از مدتی همین کارو رو دوستام زدم
مثلا با فلانی رفیق بودم بعد از مدتی سر قضیه ای رابطمون تیره شد
اولش دلم تنگ شد واسش
بعدش به خودم گفتم این اصلا کیه که بخواد با من رفیق باشه
و در کمال تعجب دیدم باز جواب داد
و کلا اون حس از بین رفت
در کل ما آدما وقتیکه خودمون رو در سطح اون ادم میبینیم جدایی واسمون سخت میشه چون طبق تکامل بقا ما به خطر میافته
میخوام بگم که این حس دلتنگی وجود نداره
بلکه حس
دلتنگی یه احساسه واسه ی بقا