خدا همه چیزو جور میکنه
یکی از ارزوهام این بود که یه بار دیگه برم کل دانشگاه شیراز رو ببینم
برم رو قله ی دانشگاه
برم سرکلاس هاش بشینم
فکر میکردم کارت دانشجویی میخوان
و کسی رو راه نمیدن
امروز گفتم میرم
شد شد نشد یه کار دیگه میکنم که بشه
اقا رفتیم دانشگاه
اصلا کسی چک نمیکرد
ببین خداجون
این همه سال دوست داشتم برم و کسی هم گیر نمیداد
الکی واسه ی خودم سختش کرده بودم
اقا از ساعت ۱۲ رفتم تا ساعت ۶ عصر
خیلی حال داد
اول رفتم خوابگاه
قدیمی بودش
ولی یه قسمتش رو بازسازی کرده بودن
بعدش رفتم دانشکده های مختلف رو گشتم
دانشکده ی اقتصاد رو دوست داشتم
هوای خنک و بسیار دل پذیری کل دانشگاه رو پر کرده بود
خدایا شکرت
ولی دوتا کلاس مدیریت دیدم که حال نکردم برم سرکلاسش بشینم
و یه کلاس اقتصاد
بعد یهو یه کلاس اقتصاد دیگه دیدم که خیلی باحال و خوب بود
اونجوری که دلم بخواد بشینم سرکلاسش
و فهمیدم به اقتصاد علاقه دارم
شاید بعدا رفتم خوندم
خدایا شکرت
همینکه بین بچه ها چرخیدم حال خیلی خوبی داشت
و کلی خاطره های خوب بالا اومدن
خدایا شکرت
صبحم که کل پارک علم و فناوری رو گشتم
بعدم تو راه بازگشت یه بارون قشنگ زد
که روزمو رویایی کرد
اخر شبم رفتم باشگاه
و حسابی ورزش کردم
اومدم خونه مامانم یه غذای عالی درست کرده بود
خدایا شکرت
صبحشم کلی خوابیده بودم
خدایا شکرت
امروزم پر از نشاط و شادابی شد
خدا بدجوری هوای بنده هاشو داره
مامانم گفت مستاجر سوییت خونمون داره میره
وای چقدر دلم گرفت
بعدش رفتم با یکی از دوستام درد و دل کنم به نام ف ص
بعد فهمیدم به یه مشکل بزرگ خورده
کلی باهاش صحبت کردم
کاملا حالشو خوب کردم
بعدش که مشکل اون حل شد مشکل منم حل شد
یعنی منطقی به خودم گفتم آدما قرار نیست تا قیامت که با ما باشن
طرف داره می ره خدا رو شکر زندگی جدیدش رو استارت بزنه
داره می ره سختی هاشو کم کنه
من باید خوشحال باشم نه ناراحت
یعنی این خودآگاهی همیشه به دادم رسیده
خدایا شکرت
البته بعدش فهمیدم کلک اس کریم بوده که من دلتنگ بشم با اون بنده ی خدا حرف بزنم حالش خوب بشه
خدایا شکرت
در ضمن تصمیم گرفتم هر شب وبلاگ نویسی کنم از این به بعد و صبح ها شکر گزاری رو کاغذ