مثل مهمون ناخوانده یه سری وقتا تقریبا بهتره بگم همیشه یه سری کارهای اضافی و یهویی میان سراغت

مثلا پرونده ی دادگاه که پیروز شدم دوباره باز شده

یا اوت بیماری مادر بزرگ و ...

و واقعا هم نمیشه جلوی این کارو گرفت

حالا باید چکار کرد هم به کارهای مهم رسید هم این کارها رو هندل کرد

من اومدم بعد تایمی رو تعیین کردم

مثلا تا ساعت ۸ شب رو کار اصلی وقت می‌زارم

۸ شب به بعد رو سایر کارها

و هر شب دو ساعت روشون وقت می‌زارم تا تموم بشن

اینجوری اول صبح که انرژی دارم به کار اصلیم رسیدم و آخر شب به کارهای فرعی